چهار دلیل برای شک در تکنیک محبوب برای شکل دادن به رفتار افراد
در طول همهگیری، بسیاری از دولتها مجبور بودند به افرادی که اقدامات درست را برای کاهش شیوع ویروس کرونا انجام میدهند، از فاصلهگذاری اجتماعی گرفته تا شستن دستها، تکیه کنند. بسیاری از روانشناسان برای مشاوره در مورد چگونگی «تشویق» جامعه به انجام کاری که مناسب میدانند، روی آوردهاند.
تحریک از دهه 1940 وجود داشته است و در ابتدا مهندسی رفتار نامیده می شد. آنها مجموعهای از تکنیکها هستند که توسط روانشناسان برای ترویج رفتار «بهتر» از طریق مداخلات «نرم» و نه «سخت» (مجازات، ممنوعیتها، جریمهها) ایجاد شدهاند. به عبارت دیگر اگر مردم از آنها پیروی نکنند مجازات نمی شوند. انگیزه ها بر اساس مطالعات روانشناختی و رفتاری اقتصادی رفتار و دانش انسان است.
تحریک می تواند شامل روش های ظریف و همچنین آشکار باشد. مقامات ممکن است به طور پیش فرض یک انتخاب "بهتر" مانند اهدای عضو تعیین کنند، بنابراین مردم باید به جای درگیر شدن، از ثبت نام صرف نظر کنند. یا می توانند یک گزینه سالم را با برچسب زدن به غذا جذاب تر کنند.
اما با وجود رویکرد نرم، بسیاری از مردم نمی خواهند تشویق شوند. برای مثال، در طول همهگیری، محققان نگرش مردم به تحریک در رسانههای اجتماعی و خبری در بریتانیا را بررسی کردند و دریافتند که نیمی از احساسات بیان شده در پستهای رسانههای اجتماعی منفی است.
1. فشارها می توانند محدود و شکننده باشند
شایعات اطلاعاتی در طول همه گیری رایج بود. در پاسخ به چنین کمپین هایی، مردم گفتند که دست های خود را بیشتر می شویند - با افزایش 7 درصدی در هند و افزایش 2 درصدی در کلمبیا. در برزیل، چنین تحریکاتی تمایل مردم به استفاده از ماسک را تا 3 درصد افزایش داده است.
کارهای زیادی با قدرت تحریک انجام می شود، زیرا مطالعات میدانی گسترده ای که میلیون ها نفر را در بر می گیرد و توسط سازمان های تغییر رفتار با بودجه دولت انجام می شود گزارش می دهد که آنها کار می کنند. اگرچه تأثیرات آن اندک است، اما در مقیاس جمعیتی، افزایش اثرات مثبت بر رفتار به میزان یک تا دو درصد میتواند به هزاران یا حتی میلیونها تغییر در عقاید (بسته به کشور) تبدیل شود. اما این مشابه سطح تأثیراتی است که در آزمایش های روانشناختی با دارونما به دست می آید. بزرگی اثر نیز مشابه نویز آماری (عدم دقت دادههای تصادفی) در تحقیقات است.
همچنین کارهایی وجود دارد که نشان میدهد، در مقایسه با مداخلات شدید (مانند مشوقهای اقتصادی)، مشوقها در طول زمان سود کلی کمتری را ارائه میکنند. مطالعات درازمدت مشوقهای زیستمحیطی نیز نشان میدهد که اثرات مشوقها ضعیف است، دوام نمیآورد و فقط بر روی کسانی کار میکند که از قبل انگیزههای طرفدار محیطزیست را دارند. علاوه بر این، چندین عامل تعدیل کننده وجود دارد که به توضیح اثرات گذرا تحریک کمک می کند، مانند عوامل اجتماعی-اقتصادی، انگیزه شخصی برای تغییر رفتار، و زمینه ای که تحریک در آن معرفی می شود.
بنابراین، برای مفید بودن، هزینه های القای انگیزه ها باید بیشتر از مزایای تغییر رفتار باشد. بعلاوه، هنگام ارزیابی هزینه ها و منافع، اثرات مشوق باید نشان داده شود که در طول زمان باقی می مانند و هیئت منصفه همچنان از این موضوع آگاه است.
2. تحریک می تواند غیراخلاقی باشد
تحریک نیز می تواند نگرانی های اخلاقی باشد. به عنوان مثال، فشار در حال حاضر با ژنتیکی به نام "nujomika" ترکیب شده است، به این معنی که DNA برای تطبیق تکانه هایی استفاده می شود که می تواند سلامت انسان را بهبود بخشد. این بسیار جدید است که شواهد کمی برای ارزیابی اثربخشی آن وجود دارد. اما استفاده از DNA شخص برای دستکاری رفتار آنها می تواند عواقبی برای اهداف بیمه داشته باشد.
فشار همچنین می تواند توسط هوش مصنوعی پشتیبانی شود - به اصطلاح فشار هوشمند. الگوریتم های نرم افزاری هوشمند را می توان با هدف قرار دادن فرآیندهای عاطفی، اجتماعی و شناختی برای تأثیرگذاری بر رفتار افراد مورد استفاده قرار داد. ما این را در بازیهای ویدیویی، موتورهای جمعآوری توصیههای خبری، ردیابهای تناسب اندام و تبلیغات شخصیسازی شده تجربه میکنیم - همه آنها بر اساس آنچه در مورد رفتار ما میدانند، سعی میکنند بر ما تأثیر بگذارند.
ما هنوز باید با مسائل اصلی در مورد اخلاق تحریک به شکل کنونی آن سروکار داشته باشیم، نه اینکه بخواهیم به گسترش آن در حوزه هایی با مسائل اخلاقی خودمان مانند ژنتیک و هوش مصنوعی اشاره کنیم.
3. فشارها می توانند اثر معکوس داشته باشند
فشارها ممکن است شکست بخورند و حتی نتیجه معکوس داشته باشند. تحریک محیط زیست، حذف آب بطری برای کاهش ضایعات پلاستیکی، به عنوان مثال، افزایش مستقیم مصرف نوشیدنی های شیرین، که منجر به تعداد بطری های دور ریختنی مانند قبل می شود.
میزان شکست تحریک هنوز ناشناخته است، تا حدی به دلیل سوگیری نسبت به انتشارات، که در روانشناسی غیر معمول نیست - معمولاً فقط مطالعات مربوط به تحریکات موفق برای انتشار به مجلات علمی ارسال می شود.
بنابراین ممکن است گیلاس چیدن زیاد باشد. یکی از راههای مقابله با این موضوع، ثبتنام اولیه مطالعات قبل از راهاندازی آنهاست، اگرچه این هنوز یک کنوانسیون استاندارد نیست و مشکلات خاص خود را دارد.
4. فشارها پشتوانه نظری ندارند
هیچ نظریه جامعی در مورد فشار به خودی خود وجود ندارد. در عوض، چارچوبهای مشترکی وجود دارد که آزادانه کار روانشناسی و اقتصاد رفتاری را با استدلالهای نظری برای استفاده از مداخلات سیاست عمومی مرتبط میکند. وجود نظریه برای پیشبینی و تفسیر عوامل روانشناختی و زمینهای که موفقیتها و شکستهای تکانهها را توضیح میدهند، حیاتی است.
عموم مردم باید بیشتر در بحث استفاده از مشوق ها مشارکت کنند تا همه بهتر مزایای عملی را که در مقابل ارتباط صادقانه موضوعات علمی و اخلاقی متوازن است، درک کنند.
اعتقاد قوی به چیزی، علیرغم شواهد مخالف، چیزی بیش از یک عمل ایمانی نیست که کسانی که از تغییر رفتار در حوزههای سیاسی عمومی و خصوصی استفاده میکنند، بهتر است از آن اجتناب کنند. در نهایت، ادعاهای مربوط به قدرت تحریک باید با محدودیت های آشکاری که هنوز باید برطرف شوند، متعادل شوند.
این مقاله توسط The Conversation با مجوز Creative Commons بازنشر شده است. مقاله اصلی را بخوانید.
نقل قول: Nudges: Four Reasons to Doubt the Popular Technique for Shaping Human Behavior (2022، 10 ژانویه)، بازیابی شده در 10 ژانویه 2022 از https://phys.org/news/2022-01-nudges- popular-technique-people- رفتار.html
این برگه یا سند یا نوشته تحت پوشش قانون کپی رایت است. به جز هرگونه معامله منصفانه به منظور تحقیق یا مطالعه خصوصی، هیچ بخشی بدون اجازه کتبی قابل تکثیر نیست. محتوا فقط برای مقاصد اطلاعاتی ارائه شده است.
[ad_2]