از بالش بادی Effect شنیده اید؟ همینجا هست
↑ ل-وینک، چگونه خوب بشنویم، ۴۲۱-۴۲۲. ↑ ل-وینک، چگونه خوب بشنویم، ۴۱۷-۴۱۸. ↑ Steinberg 2006, pp. ↑ Burnham & Steinberg 2000, pp. ↑ ۸٫۰ ۸٫۱ Stanley 2000, p. ↑ ۱۲٫۰ ۱۲٫۱ Cooper 2008, p. ↑ ۳۰٫۰ ۳۰٫۱ Cooper 2008, p. ↑ ۱۶٫۰ ۱۶٫۱ Thayer 1967a, p. ↑ Thayer 1967b, pp. ↑ Thayer 1967a, pp. ↑ Meredith 2005, قیمت بالش بادی اینتکس pp. ↑ ۶۶٫۰ ۶۶٫۱ ۶۶٫۲ Lockwood 2005, p. ↑ Thorne & Collocott 1986, pp. ↑ رولان، زندگانی بتهوون، ۱۴۸-۱۴۹. ↑ رولان، زندگانی بتهوون، ۶۲. ↑ رولان، زندگانی بتهوون، ۱۰۳-۱۰۴. ↑ رولان، زندگانی بتهوون، ۱۰۰-۱۰۱. رومن رولان، نویسندهٔ زندگینامه بتهوون. عشق دیگر، ترزه مالفاتی خواهرزادهٔ پزشکِ بتهوون بود. بتهوون دارای روحیهای جدا از روابط غیراخلاقی بود و از افکار ناروا و بهدور از نزاکت بیزاری میجست و عشق را به صورت پایانناپذیری مقدس میشمرد. بوداپست، که توسط فرانتس لیست به آنجا اهدا شد، قرار دارد و در سال ۱۹۹۱ به شرایط اجرای موسیقی بازگردانده شد. آنتونی ازدواج کرد و در اواخر سال ۱۸۱۲ با همسرش وین را ترک کرد و هرگز با بتهوون ملاقاتِ دوباره نداشت (یا ظاهراً اینطور به نظر میرسد)، اگرچه در سالهای بعد بتهوون با علاقهمندی از او نوشت و صحبت میکرد. در سال ۱۸۴۲، مجسمهٔ موتسارت در سالزبورگ اتریش رونمایی شده بود، اما وین تا سال ۱۸۸۰، با مجسمه به بتهوون احترام نمیگذاشت.
این جشنواره در ابتدا نامنظم بود اما از سال ۲۰۰۷ همه ساله برگزار میشود. ». بتهوون نیز در یکی از یادداشتهایش اشرافیت را پوسیده و فاسد خواندهاست. یوزفینه نیز احتمالاً یکی از زنان مهم در زندگی بتهوون بودهاست. یوزفینه برونسویک خواهرِ تِرز، یکی دیگر از زنان زندگی بتهوون بود. بتهوون پس از مکالمات پرشور با وی (حداقل ۱۵ نامهٔ عاشقانه)، سرانجام به این نتیجه رسید که یوزفینه نمیتواند وی را دوست داشته باشد. مرا به عنوان یک انسان میشناسد و درون قلب من را میبیند، من با وظیفهشناسی بسیار، تمام تکالیفی که پروردگار، طبیعت و بشریت تعیین کردهاست، انجام میدهم». در همان دوران بود که بتهوون سونات مهتاب را تصنیف و به وی تقدیم کرد. دوستان او که عمدتاً در ده سال گذشتهٔ زندگی او رابطه داشتند، در این دفترچهها مینوشتند تا بتهوون بداند که آنها چه میگویند و بتهوون نیز به صورت شفاهی یا با نوشتن در دفترچهٔ یادداشت پاسخشان را میداد. در وصیتنامهای که بتهوون در سال ۱۸۰۲ نوشتهاست، اشاره کرده که درد گوش او از شش سال پیش شروع شدهاست. از سال ۱۷۹۶ که درد گوش او شروع شد، فقط اولین اثرش که «سه قطعهٔ تریو» نام دارد، قبل از ۱۷۹۶ ساخته شده و سپس دومین ساختهٔ او «سه قطعهٔ سونات» بود که در مارس ۱۷۹۶ منتشر شدهاست. Article w as created by GSA Content Generator DE MO!
اما با شروع مجدد، ارکستر دوباره دچار بینظمی و آشفتگی شد. در نوامبر سال ۱۸۲۲، بتهوون به هنگام رهبری پردهٔ اول از اپرای فیدلیو، حرکات دست او به خاطر عدم رعایت ریتم و ضرب، باعث ناهماهنگی در ارکستر شد، به ناچار ارکستر توسط رهبر دوم متوقف شد و بدون اینکه بتهوون متوجه شود، با خوانندگان صحبت کرد که بتهوون کاملاً ناشنواست و باید دقت بیشتری داشته باشند. به این دلیل منبع الهام و سرچشمهٔ پرفراز و نشیبِ آثارش را باید در همین روحیهٔ او جستجو کرد که با تسلسلی از عشق و امید بود و همواره نیز با ناکامی روبرو میشد. باید تلاش بیشتری بکنم. تصور میشود که وی دارای شخصیتی جذاب بودهاست، و از همینرو، دوستان او در تلاش برای کمک به وی برای کنار آمدن با ناتوانیها و مشکلاتش به رقابت میپرداختند. در بن شد (به درخواست فرانتس لیست، در کمتر از یک ماه طراحی و ساخته شد). یک موزه به نام خانه بتهوون در محل تولد وی و در مرکز شهر بن وجود دارد. به عنوان مثال، منتقدین اولیه و سرسختِ موسیقی، پنهان و غیرمستقیم، فینالِ سمفونی شماره ۹ را به عنوان محصولی از یک آهنگسازِ ناشنوا و پیر، رد کردند. به عنوان مثال، هرگاه تماشاگران در حین اجرای او گپ میزدند یا توجهی به او نداشتند، اجرای پیانو را متوقف میکرد.
Th is content w as generated by GSA Conte nt Generator DE MO!
پدرش قصد داشت از هوش و استعداد وی در موسیقی، بهرهٔ مادی ببرد و از چهارسالگی او را وادار میکرد تا پیانو بنوازد یا او را در اتاقی حبس میکرد تا به صورت جانفرسایی ساز ویولن را تمرین کند. بتهوون بهخاطر افکار آزادیخواهی، هرگز شهر وین را دوست نمیداشت و از آن نفرت داشت، یک بار نیز در حدود سال ۱۸۰۸، بهصورت جدی تصمیم گرفت که این شهر را ترک کند، اما وین شهری بود که منبع درآمد زیادی داشت و شاهزادگان و عاشقان موسیقی، بزرگی و عظمتِ بتهوون را درک میکردند و مانع از ترک وی از وین شدند، چرا که آن را مایهٔ ننگ شهر خود میدانستند که نتوانسته بتهوون را نزد خود حفظ کند. او ۱۶ سال داشت و نامش جولیِتا گیچاردی بود. ترز فکری آسمانی و دور از امیال روانتنی داشت. وقتی بتهوون با ترز آشنا شد، او دختر کوچکی بود و بتهوون مدتی در وین به وی درس پیانو میداد. وی غیر از آثار پلوتارک که مورد علاقهٔ انقلابیون فرانسه نیز بود، به شخصیت و افکار انقلابی و آزادیخواهانهٔ افرادی مانند: بروتوس قهرمان انقلابی جمهوری روم، میکل آنژ آزادیخواه دوره رنسانس، هومر حماسهسرای یونانی و افلاطون (که بتهوون آرزو داشت جمهوری افلاطونی در سراسر جهان برقرار شود)، احترام میگذاشت.